جادوگر سفید و سیاه پارت ۱۰

_____________
ویو ادمین
جین وقتی دید تهیونگ جواب نمیده به سمت تهیونگ رفت و دست هاش روی شونه ی تهیونگ گذاشت رو تکونش داد(چرا حس میکنم فیلمه؟)
جین:تهیونگ جواب بده
تهیونگ جوابی نداد و قطره اشکی از چشماش سر خورد
تهیونگ: پس جین رو انتخاب کردی
ا/ت: من
تهیونگ: ولش کن اگه تا الان چیزیم نشده یعنی بدون تو میتونم *به جین نگاه کرد*
جین بدون حرفی بغلش میکنه
تهیونگ:هیونگ(اون موقعه هیونگ بود؟) چرا همه چی باید مال تو باشه؟*گریه اروم*
جین: اونا فقط مال من نبودن مال تو هم بودن
تهیونگ:پس پدر
جین: منظورش تو نبودی تهیونگ یکی از کارکنان یه اشتباهی کرده بود شانس زمانی بود که تو هم یه اشتباه کرده بودی تو حرف هاش رو کامل نشنیده بودی مادر گفت که اگه جین بود کارش رو بهتر انجام می‌داد و بابا هم گفت حتی تهیونگ هم بهتر میتونست
تهیونگ:پس
جین:آره اون ها هم دوست داشتن ولی تو چون نمیدونستی داستان چی هست اشتباه برداشت کردی
تهیونگ:ب....ببخشید*گریه اروم*
جین:اشکالی نداره برادر
خوببببب دیگهههه ماجرا تموم شد جین و ا/ت باهم ازدواج کردن و ا/ت و تهیونگ از هم جدا شدن و جادوگران سیاه به سمت جادوگران سفید رفتند و سر انجام تهیونگ توانست تمام کارهایی که کرده بود رو جبران کرد و سرانجام او هم عاشق دختری به نام آنا می‌شود

تمامممممممم😁
دیدگاه ها (۱۵)

فیک چت با اعضا

از پایین به بالا

جادوگر سفید و سیاه پارت ۹

جاسوس پارت ۳۴

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط